درگیری لفظی تند میان محسن خاتمی، مروّج افکار اشو، و سید محمد حسینی، سرکرده فرقه ریاستارت، بار دیگر سطح نازل گفتمان در میان جریانهای انحرافی را آشکار کرد؛ دو جریانی که با وجود اشتراک در دشمنی با پهلویگرایی، نزاع خود را به میدان خودنمایی و تخریب متقابل بدل کردهاند، بیآنکه نشانی از صداقت فکری یا دغدغه اجتماعی در سخنانشان دیده شود.
درگیری لفظی اخیر میان دو جریان فکری انحرافی، مواجهه آنان با «پادشاهی پهلوی» را بهانهای برای تخریب یکدیگر و جلب توجه قرار داده است.
فضای مجازی شاهد درگیری لفظی میان محسن خاتمی، از مروجان افکار اشو، و سید محمد حسینی، بنیانگذار فرقه انحرافی ریاستارت، بوده است. موضوع این مجادله، مخالفت هر دو با خاندان پهلوی است؛ با این حال، به نظر میرسد این موضوع بهانهای برای تخریب متقابل و خودنمایی است.
محسن خاتمی در اظهاراتی تند خطاب به سید محمد حسینی نوشت: «این کینگ محمد بیشعور خودش بازیچه همون سازمان است و برای تفرقه اندازی میان مردم ایران نگهش داشتهاند گول تبلیغاتش را نخورید».

همچنین، پیام یکی از پیروان خاتمی نیز منتشر شده که در آن ادعا شده است: «دریافتی در مورد این شاه بیشعور: کینگ محمد تمام صحبتهاش ترکیبی از تصوف و حلقه و مقداری از صحبتهای بزرگان عرفانی از سرتاسر جهان است و خوب که گوش کردم دیدم نه مالی نیست. درسته از یک هدف خوب صحبت میکنه ولی این موضوع فقط حرف است.»

این درگیری، آشکارا نشان میدهد که چگونه جریانهای انحرافی، حتی در مواجهه با یک موضوع نسبتاً مورد اجماع (مانند مخالفت با پهلوی)، آن را به ابزاری برای حذف رقیب و جذب هوادار تبدیل میکنند. سلامت و وحدت جامعه برای این جریانها در اولویت نیست.
ادبیات تحقیرآمیز و توهینآمیز به کار رفته توسط محسن خاتمی (اصطلاحاتی مانند «بیشعور»)، دور از شأن هر جریان فکری است و نشان از سطح پایین مناظره در این حلقهها دارد.
ادعای پیرو خاتمی مبنی بر اینکه آموزههای سید محمد حسینی ترکیبی بدون اصالت است، خود گویای این واقعیت است که محتوای ارائهشده توسط این جریانها فاقد مبانی مستحکم و یکپارچه است و بیشتر بر کپیبرداری و التقاط متکی است.

