در طول تاریخ اسلام افراد زیادی را می توان یافت که ادعای رسیدن به مقامات عالیه و قدرت هدایتگری دیگران در مسیر رسیدن به تقرب خداوند متعال را داشته اند. در میان این مدعیان افرادی را می توان یافت که به ایجاد تشکیلاتی برای پیش برد اهداف و نشر مکتب تربیتی خود، روی آورده اند. سرکرده و رهبر این جریان ها درمیان مریدان، جایگاه ویژه ایی دارد. او به عنوان شخصیتی که دستورات الهی( براساس تعریفی که خود از دین و روش سلوکی ارایه کرده ) را در خود محقق نموده و نزد خداوند متعال جایگاهی خاص دارد، شناخته می شود. به برکت روشنگری علمای دین که معیارهای صحیح دینی را شرح و بسط داده اند، انحرافات عقیدتی و عملی بسیاری از این جریان ها و رهبران آنها روشن شده است. برهمین اساس قبل از آنی که خود را در زمره مریدان یکی از این مدعیان قرار دهیم، می توان با رجوع به همین معیارها مدعیان راستین را از منحرفان تشخیص داد، و به راحتی عمر ارزشمند و استعداد الهی خود را ضایع نکرد.
یکی از این جریان ها که در چند دهه اخیر با تشکیلاتی منسجم و حساب شده خود را به عنوان راه رسیدن به کمال معرفی کرد عرفان کیهانی یا همان عرفان حلقه است. رهبر این جریان محمد علی طاهری است که به گفته وی، آموزه های عرفان حلقه در سال ۵۷ شمسی به واسطه شهوداتی که برایش پیش آمد کرده است به او افاضه شده است. طاهری مدعی است که به واسطه اتصال به شعور کیهانی می توان راه کمال را طی کرد و اصلا تنها طریق همین اتصال است.
بنابراین رهبر این جریان مدعی رسیدن به معرفت و کمال بوده و راه خود را بهترین راه برای رسیدن به کمال و سعادت می داند. از همین رو با توجه به مطالب گذشته با تطبیق رفتار و اعتقادات این شخص با معیارهای دینی میتوان به صحت و یا عدم صحت ادعاهای او پی برد.
یکی از نشانه های ایمان حقیقی و رشد واقعی انسان صبر در برابر ناملایمات و اتکال و توجه به خداوند متعال است. در این شرایط عارف حقیقی نه تنها دست به اقدامات غیر الهی نمیزند بلکه این سختی ها را برای خود مایه رشد و توجه بیشتر به خداوند می بیند.
محمد علی طاهری به عنوان رهبر عرفان حلقه که خود را متصل به شعور کیهانی و دارای شهودات الهی میداند در شرایطی که دوران محکومیت خود را می گذراند، دست به اقدامی زده است که بسیاری از اهل ایمان چنین رفتاری نمی کنند. طاهری در دفاعیه سال ۹۳ خود چنین می گوید که: « تاکنون چهار بار اقدام به خودکشی نموده ام که نافرجام بوده است».
خودکشی هم از لحاظ عقل، یک عمل ناشایست شناخته می شود و هم از لحاظ شرع به عنوان گناه کبیره معرفی شده است. در روایتی از امام باقر( ع) نقل شده است: مومن به هر بلایی گرفتار می شود و با هر مرگی می میرد، اما خودکشی نمی کند.
این عمل طاهری نشان می دهد که او نه تنها عارفی حقیقی نسیت بلکه اقدام به عملی نموده است که نشانگر ضعف ایمان و معرفت او است، چرا که این عمل نشان از به پوچی رسیدن و حل نشدن بسیاری از مشکلات اعتقادی و فکری شخص است.
علاوه بر این خود طاهری در کتاب “موجودات غیر ارگانیک” تمایل به خودکشی را یکی از بیماری های ذهنی که براثرآلودگی و نفوذ موجودات غیر ارگانیک بر فرد به وجود می آید، دانسته است.
سوال اساسی این است، شخصیتی که خود گرفتار بیماریهایی است که ادعای درمان آن را دارد چگونه می تواند مورد اعتماد باشد و به عنوان یک راهبر سلوکی و الهی مورد توجه قرار گیرد؟
علی سنجابی شیرازی