در این ایام که کشور در شرایط خاص جنگ با رژیم صهیونیستی قرار گرفته است، طبیعی است که برخی از افراد جامعه دچار استرس، اضطراب و مشکلات روحی شوند. این شرایط زمینه را برای استادان به اصطلاح معنوی فراهم میکند تا به ترویج بیشتر آموزههای خود که همگی مبتنی برمعنویتهای غیر توحیدی و التقاطی است، بپردازند و این آموزهها را به عنوان راهکارهای رسیدن به آرامش و تسلط بر خود و یاری گرفتن از کائنات ارایه کنند.
مباحثی مانند مانترا تراپی، شمع تراپی، مدیتیشن، یوگا، کدهای کیهانی و… به عنوان دستورالعملهایی برای رسیدن به آرامش و خلاصی از استرس مطرح میشوند.
بسیاری از این مروجان معنویتهای نوظهور در هر شرایطی به دنبال منافع خود هستند که نشانه این منفعتطلبی آن است که شما هرگز از بسیاری از این افراد محکوم کردن جبهه باطل را نمیبینید و همیشه خود را افرادی صلحطلب و خواهان دوستی و یکرنگ شدن با هر نوع تفکر و فرهنگی نشان میدهند. این در حالی است که دین و فرهنگ ما چنین تفکر فاسدی را برنمیتابد، زیرا انسانها یا در جبهه حق هستند یا در جبهه باطل!
چگونه میشود انسان جنایتهای هولناک و غیرانسانی گروهی فاسد همچون رژیم صهیونیستی را ببیند و به دنبال صلح و دوستی باشد و حتی یک بار هم این جنایات را محکوم نکند؟ این تفکر یا برآمده از جهل و نادانی است یا بر اثر پذیرش و همراهی با این جریان فکری.
به هر حال باید مراقب بود؛ راهکارهایی که بر اساس این نوع تفکر به بهانه رسیدن به آرامش و از بین بردن استرس از سوی این افراد ترویج میشود، ما را از مسیر حق و حقخواهی منحرف نکند.
نویسنده: علی سنجابی شیرازی