تغییر داوطلبانه رنگ بیانیههای انجمن کلیمیان تهران ـ از آبیِ نمادین یهودی به سهرنگ ملی ـ یک کنش هشیارانه برای خنثیسازی سوءاستفاده صهیونیسم از نمادهای دینی بود؛ اما رسانه بهاییِ ایرانوایر همان اقدام را به «تسلیم و فشار» ترجمه کرد. این دو روایت متضاد نشان میدهد که حتی یک رنگ هم میتواند میدان نبرد شناختی شود: جایی که یک طرف میکوشد یک توطئه را خنثی کند، و طرف دیگر برای ساختن تصویری مظلومنمایانه، واقعیت را وارونه جلوه میدهد.
اخیراً روابط عمومی انجمن کلیمیان تهران در اقدامی قابل تحسین، اعلام کرد که پس از این در بیانیههای رسمی خود، به جای استفاده از رنگ آبی که نمادی ریشهدار در دیانت یهود است، از سه رنگ پرچم جمهوری اسلامی ایران (سبز، سفید و قرمز) استفاده خواهد کرد. این تصمیم، بازتابها و تفاسیر مختلفی را در فضای رسانهای به همراه داشته است.
روایت انجمن کلیمیان: اقدامی هوشمندانه برای خنثیسازی فتنه
انجمن کلیمیان تهران در بیانیهای تفصیلی، ابتدا به تشریح جایگاه ویژه و مقدس رنگ آبی (تِخِلِت) در تورات و فرهنگ یهود پرداخت. در این بیانیه با استناد به «سِفر اعداد»، توضیح داده شد که رنگ آبی نماد آسمان، عرش الهی و یادآوری مداوم فرامین خداوند است.
سپس، این انجمن با هوشمندی اعلام کرد: «روابط عمومی انجمن کلیمیان تهران همان اندازه که به اهمیت صرفا دینی و مذهبی این رنگ واقف است، از سواستفادههای مکرر و مسبوق به سابقه رژیم صهیونیستی از آموزههای مقدس و همیشه جاودان یهودیت نیز به خوبی آگاه است.»
بر همین اساس، انجمن تصمیم خود برای تغییر رنگ را اقدامی پیشگیرانه برای «جلوگیری از هر گونه سواستفاده دشمنان قسمخورده نظام» و «تفسیر به رأی نمودن» عملکرد این نهاد معرفی کرد. در پایان نیز بر اتحاد جامعه کلیمیان با ملت بزرگ ایران و خط بطلان کشیدن بر نقشههای صهیونیسم تأکید شد. در این روایت رسمی، انجمن کلیمیان یک کنشگر فعال و هوشمند است که برای خنثیسازی یک توطئه، دست به یک اقدام ملیگرایانه زده است.
روایت جهت دار رسانه بهائی ایرانوایر: تصویری از فشار و تسلیم
در نقطه مقابل، رسانه بهائی «ایرانوایر» که به مواضع ضدایرانی شهرت دارد، روایتی کاملاً متفاوت از این ماجرا ارائه داد. این رسانه، اقدام انجمن کلیمیان را نه یک تصمیم هوشمندانه، بلکه یک عقبنشینی تحت فشار توصیف کرد.
در روایت ایرانوایر، ماجرا با «موج حملات حسابهای تندرو» به دلیل استفاده از بادکنکهای آبی و سفید در یک مراسم مذهبی آغاز میشود. این رسانه، بیانیه انجمن را یک «عذرخواهی» به خاطر «سوبرداشتهای پیشآمده» خواند و تصمیم نهایی را نتیجه مستقیم این فشارها دانست.
ایرانوایر در نهایت با این جمله که «نشانهها حاکی از فشار آشکار رسانهای و سیاسی بر جامعه یهودیان ایران برای تغییر نمادهای دینی، سنتی و تاریخی آنان است»، سناریوی مطلوب خود را تکمیل میکند. در این روایت، جامعه کلیمیان یک قربانی منفعل است که تحت فشار حکومت و نیروهای تندرو، مجبور به انکار نمادهای دینی خود شده است.
تحلیل نهایی: جنگ شناختی بر سر یک نماد
تقابل این دو روایت، نمونهای از یک جنگ شناختی است. انجمن کلیمیان با اقدامی هوشمندانه، تلاش کرد تا یک نماد دینی را از تحریف و مصادره سیاسی توسط صهیونیسم نجات دهد و آن را در چارچوب هویت ملی بازتعریف کند.
در مقابل، رسانهای مانند ایرانوایر با نادیده گرفتن عامدانه بخشهای کلیدی بیانیه (مانند اشاره به سوءاستفاده رژیم صهیونیستی) و برچسبزنی (مانند استفاده از واژه «عذرخواهی» به جای «توضیح»)، تلاش میکند تا این اقدام هوشمندانه را به یک داستان «سرکوب و تسلیم» تبدیل کند. این رویداد به وضوح نشان میدهد که چگونه یک نماد فرهنگی-دینی میتواند به میدانی برای نبرد روایتها و اثبات وفاداری یا القای مظلومیت تبدیل شود.

