غایت شناسی یک بحث فلسفی مربوط به مکاتب تئولوژیک بوده و در دنیا جنجال های فراوانی به راه انداخته است. طبق نظر این مکاتب فکری، غایت هر پدیده را باید در هدفی که از آن استنباط شده جستجو و ارزش گذاری نمود.
در واقع، مکاتب غایت شناسی در پی این پرسش هستند که منظور از هر پدیده ای چه بوده و آیا برداشت ما نسبت به آنچه از آن به ما رسیده، هنوز منطبق با آن هدف اصیل است یا خیر.
در این باره، اشو به گفتۀ خودش خدا را غایت نمیداند و اصولاً به خدا علاقهمند نیست. آنچه برای او مهم است، به تعبیر خودش «عشق» است و خدا چون ابزار رسیدن به عشق است، اهمیت پیدا میکند؛ البته هم خدا و هم مذهب، خود در پی شادمانی از راه میرسند.
به گزارش بهداشت معنوی به نقل از وبسایت فرق و ادیان، یکی از موضوعاتی که در عرفانهای کاذب به آن اشاره میشود هدف و غایت یا همان کمال انسانی است. برخلاف عرفانهای دینی که هدف را در رسیدن به خدا میداند، بسیاری از فرقهها غایت و هدف نهایی را کسب رضایت، خشنودی مادی و شادمانی مطرح میسازند.
موضوع «غایت» در مکتب اشو دیدنیتر است. اشو به گفتۀ خودش خدا را هدف نمیداند و اصولاً به خدا علاقهمند نیست.(۱) آنچه برای او مهم است، به تعبیر خودش «عشق» است و خدا چون ابزار رسیدن به عشق است، اهمیت پیدا میکند؛ البته هم خدا و هم مذهب، خود در پی شادمانی از راه میرسند. (۲)
او تأکید دارد که هدف عارف، خدا نیست؛ بلکه تنها هدف، عشق است؛ اساساً عارف با خدا کاری ندارد اما در مسیر خود خدا را هم درمییابد. عارف در جست و جوی شادمانی به زندگی روی میآورد. او پروای خدا در سر ندارد، او در جست و جوی شادمانی است. بنابراین، عرفان هیچگونه باوری در مورد بیخدایی یا باخدایی ندارد.(۳)
عرفان در مفهوم حقیقی آن، بدان جهت که از سنخ سلوک و پیمودن است، غایت مند بوده و نیل به هدفی متعالی را مدّ نظر دارد. در اندیشۀ عرفان های توحیدباور و خدامحور، انسان حلقۀ فرجامین زنجیرۀ هستی نیست، بلکه این زنجیره پس از او سیر تکاملی دارد و در اوج کمال به ذات باری تعالی ختم می شود.
براین پایه، عرفان های مبتنی بر ادیان یک فصل مشترک غایی دارند که عبارت از رهایی از بند وابستگی های مادی، شناخت خدا و وصول به حقیقت است. اما در سازمان اندیشه و سلوک عرفان های کهن بشری که مبنای توحیدی ندارند، غایت نیز الهی توحیدی نیست و طریق سلوک به خدا منتهی نمی شود.
افزون بر این، جنبۀ باطن گرایانه و و تلاش برای رهایی از قید مادیات، آنگونه که در عرفان های کهن بشری وجود دارد، در تعالیم و سلوک آن ها دیده نمی شود.
عرفان های جدید (همانند عرفان اشو و…) به جهت اتکا بر عقلانیت سکولار و سازماندهی براساس مقتضیات دنیای مدرنِ مادی گرا، حرکت به سمت تعالی معنوی و کمال حقیقی را مد نظر قرار نمی دهند. بلکه، اگر حرکتی هم باشد از سنخ حرکت دوری و چرخشی است که در عمل به درجا زدن منجر می شود. برخی نیز کاملا ایستا بوده و غایت ویژه ای ندارند. (۴)
۱.اشو، دل به دریا بزن، ص ۳۱.
۲. الماسهای اشو، ص ۲۵.
۳.اشو، پرواز در تنهایی، ص ۶۰.
۴. http://erfanmag.ir/article-1-414-fa.pdf
گردآوری: هیئت تحریریه بهداشت معنوی