برخی افراد با تحصیلات حوزوی و با لباس روحانیت مباحث خرافی و انحرافی را ترویج و تبلیغ می کنند و مخاطبین به علت اعتماد به جایگاه روحانیت و علمای دینی مباحث غلط آنان را صحیح پنداشته و آسیب می بینند. باید توجه داشت در مقابل هزاران طلبه و روحانی فاضل و عالم، این افراد معدود هستند اما لازم است که مباحث غلط آنان بیان شود تا اشتباهات این افراد قلیل به اسم علما و طلاب نوشته نشود.
به عنوان نمونه آقایان، محسن اسماعیلی، محمدمهدی رضویان، محمد علی اخوان، سید امان الله میرزائی و… از مدعیان طب سنتی افراطی و ماورائی هستند که مباحث خرافی و غیر علمی را به اسم علم و با لباس دین به فروش می رسانند.
برخی افراد برای ترویج مباحث خرافی مدعی وجود احادیثی هستند، که این احادیث ضعیف است یا بعضا معارض دارد. برخی افراد هم مثل آقای اخوان بعضاً احادیثی نقل می کنند که گاهی اصلا چنین احادیثی وجود ندارد؛ یعنی مدعی هستند که فلان حدیث این مدعا را دارد ولی در هیچ منبع روایی این حدیث وجود ندارد و اینگونه کنش ها خطرناک است. وظیفه دینداران، فرهیختگان، طلاب، حوزویان و علما این است که اعلام موضع صریح در مورد این انحرافات داشته باشند.
حجه الاسلام محمدتقی سهرابیفر، استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در سایت دین آنلاین در رابطه با این نوع احادیث یادداشتی دارند که به عینه ذکر می کنیم:
ایشان در بررسی نقش احادیث نامطمئن مثل خبر واحد در انزوای قرآن چنین می فرمایند:
«پرداختن به موضوعِ «تنزّل قرآن از جایگاه واقعی»، پژوهشی گسترده طلب میکند. نوشتار پیشِ رو تنها به یکی از عوامل میپردازد.
میدانیم که در ادامه مرجعیّتِ قرآن، سُنّتِ قطعیِ معصومان (رفتار و گفتار) نیز منبع و مرجعِ فهمِ دین بوده است. اما اعتباربخشی به احادیث نامطمئن از لحاظِ سند یا دلالت، مرجعیّتِ قرآن را عملاً تحتِ تأثیرِ خود قرار داد.
ماجرایِ نامطمئن بودنِ بسیاری از احادیث، نیازمندِ مقالهای مستقل است، اما برای نمونه عرض میکنم که آیت الله آصف محسنی (از شاگردانِ آیت الله خوئی)،
احادیثِ معتبرِ کتابِ بحارالانوارِ ۱۱۴ جلدی را جدا کرد. مجموعِ این احادیث بیش از ۳ جلد نشد.
مشابه این کار حتی درباره معروفترین کتابهای حدیثی شیعه و سنی، اتفاق افتاده است. شاید به همین دلیل بوده است که علامه طباطبائی، تألیفِ تفسیر، بر اساسِ حدیث را ناتمام و چاپ نشده رها میکند و تفسیر المیزان را بر اساسِ تفسیرِ آیه با آیه شروع میکند.
با کمی دقت میتوانیم متوجه شویم که تزریقِ دهها هزار حدیث مجهول و نامعتبر به منبعِ دینداری و دینشناسیِ مسلمانان، و قرار دادنِ این احادیث در کنار شش هزار و دویست آیه قرآن، خودبهخود آیات قرآن را از دیدگانِ مسلمانان محو میکند.
در اندیشه دینیِ مسلمانان، کنارِ هر آیه، صدها حدیثِ نامعلوم، شکل گرفت و بدیهی است که هر کدام از این احادیث، حجابی بر گوهرِ نابِ قرآن میافکند.
علاوه بر مقایسه آماری میان تعدادِ احادیث و تعدادِ آیات قرآن، در نظر داشته باشیم که در طول چهارده قرن، اشخاص، گروههای سیاسی، مذهبی، اقتصادی و …، میتوانستند حدیثِ متناسب با تمایلاتِ خود را از میانِ انبوهِ احادیثِ متعارض و متناقض بیابند و در نتیجه خودآگاه یا ناخودآگاه به سوی تمسّک به احادیث کشیده میشدند و اینگونه بود که مسلمانان بهوسیله احادیث از مرجعیّتِ فکریِ قرآن دور شدند.
نگارنده بارها این جمله طلاییِ ابن ادریس حلّی (قرن ششم) را بهیاد میآورم که:
«عمل به خبر واحد (حدیثِ نامطمئن) مساوی با نابود کردنِ اسلام است».
تطوّرِ جایگاه احادیث نامطمئن:
با نگاهی هزار ساله میتوان تطور جایگاهِ انبوهِ احادیث، از دوران «بیاعتباری» تا دورانِ «مقدم شدن بر قرآن» را مشاهده کرد.
دوران بیاعتباریِ احادیثِ نامطمئن:
تا قرن سوم و چهارم حدیث نامطمئن خطِ قرمزِعالمانِ سرشناسِ ما بوده است.
تعابیرِ هشدارگونه آنان نشاندهندهِ نگرانیِ آنان از سرازیر شدنِ سیلِ احادیثِ نامطمئن، و غرق شدنِ آموزههای اصیل و نابِ دین در این میان است.
شیخ مفید و سید مرتضی به عنوان دو رکنِ تشیع در قرن سوم و چهارم، با اعلامِ بی اعتباریِ خبرواحد، سدّی محکم ساختند.
شیخ مفید معتبر نبودن حدیثِ نامطمئن را باورِ جمهور شیعه میداند.
سید مرتضی این باور را شعار شیعه میداند، بهگونهای که شیعه، بهوسیله آن شناخته میشود.
او میگوید همه پیشینیانِ دور و نزدیکِ امامیه بر همین اعتقادند، بهگونهای که مخالفت با آن بدترین عیب محسوب میشود.
او همچنین رسالهای مستقل در بی اعتباریِ خبر واحد نوشت.
ابن ابی عقیل فقیه و متکلمِ معروف این دوران، طبق بیان محقق کرکی، تنها بر مسلّماتِ قرآن و حدیث استناد میکند و از عمل به خبر واحد پرهیز میکند.
در قرن پنجم رخنهای در این سد محکم توسط شیخ طوسی ایجاد شد.
در عین حال فاضل تونی میگوید تا قبل از علامه حلی (قرن ۸) کسی را نمیشناسم که با صراحت خبر واحد را حجّت بداند
و نیز آیت الله سیستانی معتقد است تا قرن هشتم مشهور عالمان شیعه خبر واحدِ نامطمئن را معتبر نمیدانستند.
ابن زهره در قرن ششم در استدلالهای فقهی بارها بیاعتبار بودن خبر واحد را گوشزد میکند.
ابن ادریس شاگرد ابن زهره نیز با تعبیری تند عمل به خبر واحد را هدم اسلام میداند.
محقق حلی (قرن ۷) از فقهای برجسته و صاحب کتاب معروف شرایع الاسلام، عمل به خبر واحد را خلاف عقل میداند.
نویسنده: حجه الاسلام محمدتقی سهرابیفر
استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم»
در مورد اینکه دشمنان، احادیث مختلفی را در طول تاریخ جعل کردند و یا بعضا احادیثی اشتباه نقل و ثبت و برداشت شده، شکی نیست. لذا می بینیم هر جریان انحرافی، احادیثی متناسب با خود را گزینش و آن را دلیل حقانیت خود می داند. همانند جریان احمدالحسن بصری و سایر مدعیان که به احادیثی استناد می کنند و به سایر لوازم فهم حدیث از جمله: اعتبار سند، وثاقت، نداشتن تعارض با قرآن، همخوانی با سایر روایات و ذائقه دین و عدم ضدیت با عقل و…. توجه نمی کنند. همین روش غلط در بین مدعیان طب سنتی افراطی و ماورائی و مدعیان سلامت معنوی وجود دارد. لازم به ذکر است اصل طب سنتی مورد تأیید بوده و حتی در حال حاظر دانشکده طب سنتی به صورت رسمی داریم؛ اما برخی مباحث این افراد نه طبق روش علمی و تجربی است و نه دینی می باشد، بلکه خرافی و انحرافی است و آسیب های مختلفی هم به مردم وارد می کند.

