احیای مهرگان در بیستون؛ جشن باستانی یا چالش وحدت هویتی ایران؟

زرتشت، باستان‌گرایی

فهیمه روشن، معاون گردشگری اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کرمانشاه، از برگزاری جشن بزرگ مهرگان در محوطه جهانی بیستون خبر داد. به گفته وی، مهرگان یکی از جشن‌های باستانی ایران است که ریشه‌های آن به دوران ایران باستان بازمی‌گردد و در آثار شاعران و نویسندگان بزرگ ایرانی نیز به آن اشاره شده است. این جشن، دومین جشن بزرگ ایرانیان پس از نوروز، هر سال در آغاز پاییز و پس از برداشت محصولات کشاورزی برگزار می‌شده و نمادی از سپاسگزاری برای نعمت‌های زمین و حاصل دسترنج کشاورزان بوده است.

مهرگان با مفاهیمی چون مهر، دوستی، پیمان و روشنایی گره خورده و جشن برداشت محصول در ایران باستان به شمار می‌رفته است. در سال‌های اخیر، وزارت میراث فرهنگی با هدف احیای این جشن در سطح ملی برنامه‌ریزی کرده و مقدمات اجرای آن در کرمانشاه و دیگر محوطه‌های تاریخی کشور فراهم شده است. این اقدام بخشی از تلاش‌ها برای زنده نگه داشتن میراث فرهنگی و ارزش‌های تاریخی ایران به شمار می‌رود.

احیای جشن‌های باستانی مانند مهرگان، موضوعی است که می‌تواند از زوایای مختلفی مورد تحلیل انتقادی قرار گیرد. در حالی که برگزارکنندگان این جشن‌ها اغلب بر اهمیت حفظ میراث فرهنگی و تقویت هویت ملی تأکید دارند، منتقدان نگرانی‌هایی را درباره پیامدهای احتمالی آن‌ها مطرح می‌کنند.
یکی از این نگرانی‌ها، خطر سوق یافتن به سمت باستان‌گرایی افراطی است. تمرکز بیش از حد بر گذشته باستانی، بدون در نظر گرفتن تحولات تاریخی و فرهنگی پس از آن، می‌تواند به نادیده گرفتن بخش‌های مهمی از هویت کنونی یک ملت منجر شود. در ایران، که پس از اسلام هویت فرهنگی و اجتماعی جدیدی را تجربه کرده، تأکید صرف بر دوران پیش از اسلام ممکن است به نوعی شکاف فرهنگی بین گذشته باستانی و هویت اسلامی-ایرانی دامن بزند.
در این راستا، ممکن است برخی این پرسش را مطرح کنند که آیا احیای صرف جشن‌های باستانی می‌تواند به تقویت وحدت ملی کمک کند یا خیر. وحدت ملی در یک جامعه چندلایه و با سوابق تاریخی متفاوت، نیازمند شناسایی و ارج نهادن به تمام اجزای هویتی آن است. اگر تمرکز بر یک دوره خاص تاریخی، منجر به کم‌رنگ شدن اهمیت دوره‌های بعدی یا بخش‌های دیگر هویت شود، ممکن است به جای تقویت وحدت، به ایجاد نوعی تفرقه فرهنگی یا هویت‌ستیزی در میان گروه‌های مختلف جامعه بینجامد.
به عنوان مثال، در جامعه‌ای که بخش عمده‌ای از مردم آن هویت اسلامی را جزئی لاینفک از وجود خود می‌دانند، تمرکز بیش از حد بر جنبه‌های باستانی می‌تواند این حس را ایجاد کند که بخش مهمی از هویت آن‌ها نادیده گرفته شده است. این موضوع می‌تواند به کم‌رنگ شدن هویت ایرانی-اسلامی که در طول قرون متمادی شکل گرفته و در فرهنگ، هنر، ادبیات و زندگی روزمره مردم ایران ریشه دوانده، منجر شود.
این نگرانی‌ها البته به معنای نفی کلی اهمیت میراث باستانی نیست، بلکه به لزوم ایجاد یک توازن منطقی و دیدگاهی جامع به تاریخ و هویت ملی اشاره دارد. هدف باید تلفیق خردمندانه گذشته باستانی با میراث اسلامی و معاصر باشد تا هویت ملی به صورت کامل و یکپارچه درک و تقویت شود. در غیر این صورت، این جشن‌ها ممکن است به جای آنکه ابزاری برای انسجام باشند، به ابزاری برای تشدید مباحثات هویتی و از بین رفتن وحدت ملی بدل شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *