علم رجال به عنوان یکی از علوم بنیادی در تاریخ علم حدیث و شیعهشناسی همواره در کانون توجه پژوهشگران و عالمان دین قرار داشته است. در این راستا، برخی افراد به تردید در خصوص اعتبار این علم پرداخته و آن را بدعتی پس از غیبت صغری به شمار آوردهاند. این نگرش در تلاش است تا با ایجاد شبهه در مورد علم رجال و اعتبار علمای رجالی، به نوعی از اصل و ضرورت این علم بکاهد. در این متن، به بررسی این ادعا و شواهد موجود در راستای صحت و اعتبار علم رجال در زمان اهل بیت (علیهمالسلام) پرداخته شده است.
آیا این درست است که علم رجال یک بدعت بعد از غیبت صغری بوده و کسانی که گرایش رجالی دارند به عنوان بدعتگذار محسوب میشوند؟
در پاسخ به سؤال فوق، گفته میشود: اولاً، حکم بدعتگذار در دین، حکم کسی است که فاسق بوده و دین خدا را به بازیچه گرفته است؛ ثانیاً، اگر علم رجال بدعت بوده و فرد رجالی بدعتگذار باشد، هیچکدام از نقلها و سخنان او قابل اعتماد نخواهد بود. ثالثاً، شیخ طوسی (رحمهاللهعلیه) یک رجالی معروف بوده و کتابهای «الرجال یا الابواب»، «اختیار الرجال» و «الفهرست» را به رشته تحریر درآورده است. بر اساس باور احمدالحسن، شیخ طوسی نیز یک رجالی بوده و بدعتگذار است، لذا نباید به هیچکدام از سخنان وی اعتماد کرد. این در حالی است که شیخ طوسی (رحمهاللهعلیه) اولین کسی است که حدیث موسوم به وصیت را در کتاب الغیبه آورده است که پایه و اساس ادعای احمدالحسن را شکل میدهد. بنابراین، باور به بدعتگذار بودن رجالیون و همچنین باور به صحت نقل شیخ طوسی در کتاب الغیبه مصداق مثال یک بام و دو هوا خواهد بود. در نتیجه، احمدالحسن باید از خیر یکی از دو باورش بگذرد تا بتواند نجات یابد.
پاسخ دیگر اینکه، اولین و معتبرترین کتابهای رجالی در زمان اهل بیت (علیهمالسلام) و توسط اصحاب خاص ایشان تدوین شده است. لذا در صورتی که این علم بدعت بوده باشد، هیچگاه توسط آنان مورد تأیید قرار نمیگرفت و بر اساس سیره معصومین (علیهمالسلام) با چنین اقدامی مخالفت میشد. برخی از این کتابها عبارتند از:
۱. کتاب «الرجال»، تألیف عبدالله بن جبله بن حیان ابجر کنانی (متوفای ۲۱۹ ه.ق)، او را از اصحاب امام کاظم (علیهالسلام) شمرده و نجاشی کتب متعددی از جمله کتابی در رجال را به او نسبت داده است.
2. کتاب «الرجال» و «طبقات الرجال»، تألیف احمد بن محمد بن خالد برقی قمی (م۲۷۴ ه.ق) که از اصحاب امام جواد و امام هادی (علیهمالسلام) بوده و صاحب کتاب المحاسن است.
3. کتاب «الرجال»، تألیف حسن بن علی بن فضال کوفی از دانشمندان بزرگ کوفه (م ۱۲۴ ه.ق) که از اصحاب خاص امام رضا (علیهالسلام) بوده است.
4. کتاب «معرفه رواه الاخبار» و کتاب «المَشیخه» تألیف حسن بن محبوب سراد (م ۲۲۴ ه.ق) که از اصحاب امام کاظم، امام رضا و امام جواد (علیهمالسلام) و یکی از ارکان چهارگانه شیعه در فقه و حدیث است.
5. کتاب «الجرح و التعدیل» تألیف حافظ ابو محمد عبدالرحمن بن یوسف بن خراش مروزی بغدادی (م ۲۸۳ ه.ق) که از محدثین بنام شیعی است.
6. کتاب «فضل الکوفه و من نزلها من الصحابه»، «اخبار من قتل من آل ابی طالب» و «رجال» تألیف ابراهیم بن محمد بن سعید ثقفی (م ۲۸۳ ه.ق) که از بزرگان و محدثین امامیه است.
نتیجه اینکه، علم رجال از زمان اهل بیت (علیهمالسلام) مورد بهرهبرداری علماء شیعه و مورد تایید و تقریر معصومین (علیهمالسلام) قرار گرفته است، که با این وجود، بدعت دانستن آن بعد از غیبت صغری صحیح نمیباشد.
با توجه به شواهد و مستندات ارائهشده در این بحث، روشن میشود که علم رجال از زمان اهل بیت (علیهمالسلام) نهتنها وجود داشته بلکه مورد تأیید و استفاده عالمان شیعه قرار گرفته است. با این حال، ادعاهای مبنی بر بدعت بودن این علم، به طور خاص با توجه به نقش برجسته عالمان بزرگ، نظیر شیخ طوسی، در تدوین و گسترش آن، به نظر نادرست و غیرمنطقی میرسد. در نهایت، میتوان گفت که علم رجال به عنوان یک علم معتبر، به شناخت دقیقتر روایات و شخصیتهای علمی کمک کرده و هیچگونه بدعتی در آن دیده نمیشود