معراج خرد؛ اینها توصیفاتی است که بهائیان درباره علی محمد شیرازی ملقب به باب و موسس فرقه بابیه می گویند؛ کسی که از سال ۱۲۶۰ تا ۱۲۶۶ هجری قمری ادعاهایی کرد که بیشتر از آنکه تحول در اجتماع باشد، نشان دهنده مشکلات روحی و روانی وی بود، چنانکه به گفته ادوارد بران، امیر کبیر از علمای شیعه خواست تا حکم به اعدام وی دهند اما علی محمد را به سبب تلّون افکار، ادعاهای مختلف، نوشته های بی معنی و رفتارهای جنون آمیز مجنون دانسته و حکم به اعدام وی ندادند.
علی محمد سال ۱۲۳۵ در شیراز به دنیا آمد و ۵ سال را در مکتب شیخ محمد عابد گذراند. برخلاف بهائیان که وی را چنان باهوش و با استعداد می دانند که استاد از آموختن علم به او عاجز بود اما این عجز نه از استعداد علی محمد که از تنبلی وی بود چنانکه سالها بعد تاثیر کتک هایی که در مکتب شیخ عابد خورده بود در کتاب بیان نمایان شد، آنجا که می نویسد: «ای محمد معلمم نزن مرا قبل از این که پنج سالم به انتها برسد و لو به کمترین زدنی، چرا که پوست من نازک هست و زمانی که خواستی بزنی بیشتر از پنج ضربه نزن و بر گوشت من نزن. »
تربیت در یک مکتب شیخی مسلک و حضور در شرکت دیوید ساسون (از یهودیان بغداد و عامل بریتانیا) و کار در بوشهر،علی محمد را به جایی رساند که در گرمای ظهر بوشهر به پشت بام می رفت و ساعت ها زیر آفتاب به خواندن اذکاری نامفهوم مشغول می شد. سفر به کربلا و شاگردی سید کاظم رشتی، فصل دیگری از زندگی علی محمد شیرازی را تشکیل می دهد که باعث شد ادعاهای مختلف را در سر بپروراند و محیایی برنامه ای جدید شود. در بازگشت به شیراز، وضع آشفته کشور، علاقه شیعیان به امام زمان، سیادت علی محمد شیرازی، عدم آگاهی مردم در مسئله مهدویت و خرافات عوام، باعث شد تا وی زمینه را برای ادعاهای مختلف و ایجاد آشوب در کشور مناسب ببیند چنانکه ادعاهای وی از سید ذکر ، باب امام زمان، مهدویت، نبوت و حتی الوهیت آن هم در عرض شش سال حاکی از این ماجر است.
بهائیت علی محمد را فردی محکم و استوار در عقیده میداند اما باب فردی سست و ترسو بود چنانکه هرگاه کوچکترین فشاری می دید، سریع تسلیم شده و اظهار ندامت می کرد. توبه شفاهی وی بر فراز منبر در شیراز و لعن بر کسی که علی محمد را وکیل امام غائب دانسته و توبه کتبی اش برای ناصر الدین شاه قاجار( که آن زمان ولیعهد بود) و اظهار پشیمانی و غلط کردن در این نامه برای خلاصی از مرگ ،دلایلی است بر رد شجاعت علی محمد شیرازی.
بطلان دیدگاه بهائیان مبنی بر این که باب را عامل تحول در جامعه ایران دانسته اند با اندک مطالعه در تاریخ مشخص می شود که شرح آن موجب اطاله کلام است و اگر جنگ های دوران باب و بعد از اعدامش را بهائیان تحول می نامند برکوتاهی فکرشان دلالت دارد.
ادعای دیگر درباره علی محمد شیرازی این است که وی را مبشر ظهور حسینعلی نوری می دانند. با کمی دقت در تاریخ و شناختن جایگاه و نقش حسینعلی در زمان باب، باطل بودن این ادعا نیز مشخص و آشکار است . اگر منظور بهائیان سخن علی محمد در بیان است که از آمدن “من یظهره الله” نوشته است، که زمان آمدنش را ۱۵۱۱ سال یا ۲۰۰۱ سال بعد از خود می داند. ابوالقاسم افنان در کتاب عهد اعلی نام ۲۵ نفر را ذکر می کند که بعد از اعدام باب مدعی من یظهره اللهی شدند که هر کدام از این افراد از لحاظ علمی و جایگاه در فرقه بابیت بالاتر از حسینعلی نوری هستند.
علی محمد باب فردی است که دچار مشکل روحی و روانی بود و باعث ایجاد آشوب های متعدد در زمان حیات و بعد از مرگش شد. وی که جز خودش کسی معنای نوشته هایش را نمی فهمید، مدعی عقاید باطل و ویران کننده دنیا و آخرت پیروان خویش بود و در سال ۱۲۶۶ هجری قمری به دستور امیر کبیر به جرم آشوب در کشور ایران تیرباران شد.
لینکهای مرتبط: