الگوسازی سوریه‌ای و جنگ نرم هویتی به سبک رسانه‌های بهائی

بهائیت

 

در روزهای گذشته، برخی رسانه‌ها و چهره‌های وابسته به فرقه بهائیت از جمله «عرفان ثابتی» کوشیده‌اند تا از تجربه بحران‌زده و ویران‌شده سوریه، الگویی برای ایران بسازند. با بازنشر مطالبی از نشریه بهایی «آسو»، تلاش می‌شود پرچم، هویت ملی و نمادهای جمعی در سوریه – که با تغییر رژیم و فروپاشی ساختارهای حکومتی متحول شده‌اند – به عنوان الگوهایی برای ایران معرفی شوند.

در این مطالب، حس تعلق به پرچم ملی و تعصب نسبت به هویت ایرانی، به مثابه اموری دست‌وپاگیر و حتی استبدادی جلوه داده می‌شود و نویسندگان به‌طور تلویحی القا می‌کنند که برای رسیدن به جامعه مطلوب، باید این نمادها را کنار گذاشت و به “خویشتن‌ واقعی” بازگشت. این مفاهیم در واقع همان نسخه‌ای است که در سوریه، لیبی و افغانستان نیز از سوی پروژه‌های رسانه‌ای بیگانه و فرقه‌ای ترویج شد و نتیجه‌ای جز فروپاشی و بحران هویتی در پی نداشت.

هویت ملی و مذهبی همواره یکی از مستحکم‌ترین موانع در برابر نفوذ جریان‌های فرقه‌ای بوده‌اند؛ به‌ویژه بهائیت که در طول دهه‌های اخیر همواره کوشیده است این دو مولفه را تضعیف یا حذف کند. شکست اخیر عملیات رسانه‌ای-اجتماعی صهیونیسم در ایران نیز نشان داد برخلاف پیش‌بینی دشمنان، اتفاقاً همین پیوندهای عمیق ملی و مذهبی بود که چون سپری مستحکم در برابر هجمه‌ها عمل کرد.

در همین راستا، به تازگی محتوای دیگری از این جریان منتشر شده که تلاش می‌کند نسبت میان هویت دینی و هویت ملی را نیز زیر سوال ببرد. در این مطلب که با نمودارهایی از کشورهای مختلف همراه است، سعی شده این گزاره القا شود که در جوامع پیشرفته‌تر یا توسعه‌یافته‌تر، مردم هویت دینی را لزوماً بخشی از هویت ملی خود نمی‌دانند؛ مثلاً در سنگاپور فقط ۱۳ درصد مردم چنین تصوری دارند، در حالی که در ایران این نسبت بالاتر است. پیام پنهان این مطلب آن است که در ایران نیز باید به سمت «جداسازی هویت دینی از هویت ملی» حرکت کرد.

این ادعا در ظاهر، رویکردی پژوهش‌محور دارد، اما در بستر کلان خود، دقیقاً بخشی از همان پازل جنگ شناختی است که به دنبال بی‌ریشه کردن نسل جوان و حذف چارچوب‌های معنابخش سنتی از ذهن جامعه ایرانی است. پیوند دین و ملیت در ایران – برخلاف بسیاری از جوامع دیگر – ریشه‌ای تمدنی و تاریخی دارد و تضعیف آن به معنای برهم‌زدن انسجام فرهنگی، اعتقادی و تاریخی ملت است.

از الگوسازی سوریه‌ای برای ایران، تا شبهه‌افکنی در پیوند دین و ملیت، همه این تلاش‌ها را باید در یک قاب واحد دید: جنگ نرم هویتی علیه ایران. رسانه‌های وابسته به بهائیت و حامیان آن‌ها با انتشار این‌گونه محتوا، پروژه‌ای چندمرحله‌ای را دنبال می‌کنند:

۱. تضعیف حس تعلق ملی با حمله به نمادها و پرچم

۲. زدودن دین از هویت ملی با شبهه‌افکنی آمارنما

۳. القای ضرورت گذار از ساختارهای فعلی به سوی آینده‌ای «بدون تعصب» که در واقع همان آینده‌ی مورد نظر فرقه‌هاست.

هوشیاری در برابر این طراحی‌ها، تنها از طریق تقویت آگاهی تاریخی، حفظ سرمایه‌های هویتی و تقویت پیوندهای ملی–مذهبی ممکن است. تجربه سوریه و لیبی، هشداری است روشن برای امروز ایران.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *