به طور خلاصه قارون به واسطه فساد و رانت اطلاعاتی اش به ثروت کلان دست یافت.
- زمانی که بنی اسرائیل در مصر اسیر فرعون بودند، حضرت موسی هر بار معجزه ای می آورد و فرعون و مصریان درمانده می شدند و به حضرت وعده آزادی بنی اسرائیل را می دادند و باز هم به وعده شان عمل نمی کردند، در مرتبه آخر حضرت موسی از خدا چیزی خواست که اثرش تا چند وقت بماند و فرعون نتواند به سادگی به وعده اش عمل نکند.
- حضرت موسی از خدا خواست که محصولات غذایی و کشاورزی فرعونیان نابود شود، خداوند ملخ را فرستاد و مزارع مصریان را نابود کرد
- به امر خدا، ملخ ها به مزارع بنی اسرائیل (که در مصر بودند) هیچ آسیبی نرساندند.
- مصریان گرسنه هم جرأت دست زدن به مزارع بنی اسرائیل را نداشتند، چرا که از خدای موسی می ترسیدند.
- یکی از اقوام نزدیک حضرت موسی به نام «قارون»، قبل از اینکه حضرت موسی از خدا بخواهد مزارع مصریان نابود شود، به واسطه ارتباط و نزدیکی با حضرت موسی از این موضوع اطلاع یافت و بلافاصله مقدار زیادی گندم خرید و چون از بنی اسرائیل بود، به گندم هایش آسیبی نرسید.
- از طرف فرعون و ثروتمندان مصر به او پیغام فرستادند که به ما گندم بده، او هم هر کاسه گندم را با یک کاسه پر از طلا و جواهر معاوضه کرد.
- این فرد به واسطه رانت اطلاعاتی و فساد که داشت، به واسطه امنیتی که در سایه انقلاب حضرت موسی برایش فراهم شده بود، و چون در امنیت انقلاب حضرت موسی بود، ملخ ها با گندم هایش کاری نداشتند، ثروتمند شد و ثروت کلانی را جمع کرد به صورتی که قرآن می فرماید: کلید های صندوقچه های طلا و جواهر را قویترین مردم بنی اسرائیل جابجا می کردند.
- إِنَّ قَارُونَ کَانَ مِن قَوْمِ مُوسَىٰ فَبَغَىٰ عَلَیْهِمْ ۖ وَآتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَهِ أُولِی الْقُوَّهِ- قارون از قوم موسى بود و بر آنان ستم کرد و از گنجینه ها آن قدر به او داده بودیم که کلیدهاى آنها بر گروه نیرومندى سنگین مى آمد.
- خلاصه: قارون به واسطه بهره مندی از اطلاعات ویژه ای که درباره انقلاب حضرت موسی (ع) داشت، و امنیتی که در سایه انقلاب حضرت موسی برایش ایجاد شده بود، ثروت بسیار زیادی جمع کرد. به بیان دیگر قارون به دلیل فساد و رانت اطلاعاتی توانست ثروت کلانی کسب کند.
تکرار مظلومیت شهید بهشتی- قسمت اول
تکرار مظلومیت شهید بهشتی- قسمت دوم
صفحه تنویر در سایت آپارات
نقدی بر خبرگزاری شفقنا قسمت اول
نقدی بر خبرگزاری شفقنا قسمت دوم