اصل ۱۷) تسلیم و تلاش
در مسایل آسمانی (معنوی) تسلیم و در مسایل (دنیوی) تلاش، عوامل تعیین کننده هستند و مسایل زمینی، خود نیز تابع جبر و اختیار است که در آن، جبر، مجموعه همه اتفاقاتی است که از کنترل و اختیار انسان خارج می باشد و تعیین کننده حرکت انسان است. جبر به دو قسمت تقسیم می گردد: جبر معلوم (قانونمند): جبری که می توان علّت وقوع آن را کشف نمود؛ مانند زلزله که علّت وقوع آن افزایش فشار گازهای لایه های زمینی و میزان مقاومت گسل هاست و… جبر مجهول: جبری که علّت وقوع آن کاملا نامشخص وغیر قابل ردگیری است؛ مانند چگونگی انتخاب محلّ تولّد انسان، نحوه انتخاب والدین و…جبر مجهول، عاملی است که جهان دو قطبی را غیر قابل محاسه نموده و به فلسفه حرکت انسان معنا داده است. در غیر این صورت،همه اتّفاقات، قابل محاسبه و پیش بینی شده و فلسفه خلقت انسان بی معنی می گردید[۱]. انسان، در زندگی با مسائل گوناگونی مواجه است. برخی مسائل مانند امور روزمره زندگی، نیاز به تلاش دارد؛ انسان باید برای تهیه آذوقه، وسایل زندگی و تأمین راحتی خود تلاش کند اما برخی مسائل هستند که انسان در برابر آنها باید تسلیم باشد؛ مسائل آسمانی از این دست هستند. نویسنده درباره مسائل آسمانی توضیح جداگانه نمی دهد اما از جستجو در موارد دیگر از سخنان وی معلوم می شود محور اندیشه وی درباره مسائل آسمانی، پدیده شعور کیهانی است که بر تسلیم در برابر آن تأکید می ورزد؛ از نظر وی، تسلیم، تنها شرط تحّقق موضوع حلقه وحدت است[۲]، در فرا درمانی، فرادرمانگر و بیمار، فقط با اتّصال به شبکه شعور کیهانی وتسلیم شدن در مقابل آن، از رحمت عام الهی برخوردار شده وقادر به انجام درمان می شوند[۳]، فرادرمانگر به دو دلیل از کلّیّه توان های فردی باید خلع سلاح شود که یکی از آن دو، تسلیم شدن و خود را سپردن و دست برداشتن از تلاش و تقلّا در موارد معنوی و آسمانی است[۴]. نویسنده عرفان کیهانی، تسلیم را به منزله شاهد بودن معنا می کند؛ شاهد فقط نظاره می کند و نه دخالت، او خود را می سپرد و از تلاش و تقلا دوری می کند[۵]. در مسائل زمینی، تلاش، اساس و پایه است. انسان با دو دسته مسائل و رخدادها در زمین روبروست: برخی از مسائل و رخدادها، اختیاری اند و انسان در گزینش آنها دخالت دارد؛ چنانکه هر کسی روزانه به فعالیتی مشغول است و کارهای مختلفی مانند خرید و فروش، کار و فعالیت را انجام می دهد و برخی از مسائل و رخدادها در اختیار انسان نیست و اصطلاحا جبری محسوب می شود. موارد جبر، در مسائل زمینی دو گونه است؛ جبری که انسان، علّت آن را می داند و جبری که انسان علّت آن را نمی داند. نویسنده برای هر کدام، نمونه هایی آورده و در پایان، وجود مسائل جبری مجهول را جزو فلسفه خلقت انسان می شمارد. از نظر وی اگر انسان بتواند همه رخدادها را پیش بینی کند و هیچ جبر مجهولی در کار نباشد خلقتش بی معنا و پوچ خواهد بود. با توضیح فوق معلوم می شود این اصل، بیانگر شرط تسلیم است که یکی از محورهای عرفان کیهانی و از شرایط تحقّق فرا درمانی است. نویسنده با آوردن این اصل در واقع می خواهد ضرورت «تسلیم» را در زندگی انسان به عنوان یک اصل محوری بیان کند. توجّه وی درباره «تسلیم» منحصرا برای تحقّق فرا درمانی است. ایشان از پدیده تسلیم در موارد دیگری مانند تسلیم در برابر خدا یا در برابر پیشوایان دینی سخن نمی گوید.
پی نوشت:
[۱]. همان، ص۷۸.
[۲]. همان، ص ۱۰۰.
[۳]. انسان از منظری دیگر، ص۲۳.
[۴]. همان، ص۳۰.
[۵]. ر.ک به: همان، صص ۲۳و۲۶و۸۸و۹۰.
طاهری هرگز تسلیم در برابر خدا را قبول ندارد بلکه اتباع خود را با شیوه ای موذیانه به عصیان در برابر احکام و دستورات خدا ترغیب کرده است.
این سخنان طاهری بخاطر این است که به قول خودش حتی یک دور قرآن را نخوانده تا ببیند چه خبر است! سعی و تلاش هم برای دنیا (امور دنیوی) لازم است هم برای آخرت (امور معنوی) :
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
… عالیهم ثیاب سندس خضر و استبرق و حلوا اساور من فضه و سقاهم ربهم شرابا طهورا – ان هذا کان لکم جزاء و کان لکم سعیکم مشکورا : بر اندام آنها (بهشتیان) لباس هایی از حریر نازک سبز رنگ، و از دیبای ضخیم، و با دستبندهایی از نقره آراسته اند، و پروردگارشان شراب طهور به آنان می نوشانند – این پاداش شماست، و سعی و تلاش شما مورد قدردانی است. (سوره مبارکه الانسان / آیات ۲۱ و ۲۲)
شهید مطهری: لازمه تسلیم خدا شدن ،عمل به دستورهای اوست و روشن است که انسان همیشه باید به آخرین دستور خدا عمل کند، و آخرین دستور خدا همان چیزی است که آخرین رسول خدا آورده است. (عدل الهی ، صفحه۲۵۴)
سلام. نماز و روزه های شما قبول درگاه حق.
چند وقت پیش در تلویزیون یکی از اساتید معروف دانشگاه می گفت: (آدم های تنبل مشتری اصلی عرفان بدون دین هستند! به هر حال پایبندی به حدود و احکام الهی شوخی نیست و نیازمند سعی و تلاش است. انجام عبادات ” = نماز و روزه و حج و حجاب و هر کار خیری که برای خدا انجام شود ” نیازمند سعی است و تنبل ها دنبال این هستند که مفت به کمال انسانیت برسند که این امری محال است و کار خدا حساب دارد… “.
شریعت – طریقت – حقیقت. این ترتیب در سیر و سلوک انسان، غیر قابل تغییر و تبدیل است. عرفان منهای شریعت، عرفان نیست.
به نام بی نام او
سلام
در تاریخ از افرادی نام برده شده که یک لحظه رحمت شامل حال آنها شده و بدون انجام تکلیف به کمال رسیده اند. از مدیر و گردانندگان این سایت که دشمن عرفان حلقه اند می خواهم که جواب دهند. امیدوارم جرات کنید و جواب بدهید. طلب خیر می کنم برای شما
سلام.میشه لطف بفرمائید و این افرادِ بدون تکلیف عارف شده رو نام ببرید.خواهشا فقط پولس رو نفرمائید چون مسلمین و مسیحیان او رو رد کردن و روایاتی در مورد او و جنایات وحشتناکش وجود داره که با جستجوی نام او در سایت می تونید ببینید.
بله عجله نکنید.
غیر از جناب پولس. فضیل عیاض یا ایاض که گفته اند راه زنی بوده و قصد داشته به کاروانی حمله کند که صدای کسی را می شنود که آیه ای از قرآن می خواند و یکدفعه متحول میشود. یا جناب اباذر غفاری یا جناب مالک اشتر و… بازم بگم ؟؟!
این افراد بعد از تحول، ملتزم شریعت بودن اما شما عرفان حلقه ای ها دین و شریعت رو بدون تاثیر می دونید در سیر و سلوک.برای نمونه:
در عرفانحلقه، عواملانسانی، کلیهیخصوصیات فردی، شرایط جغرافیایی و اقلیمی، امکانات و توانهای فردی و… نقشی در ایجاد اتصال و دریافتهای ماورایی ندارند. بنابراین موارد زیر هیچگونه تأثیری در استفاده از شبکه و دریافت آگاهیهای آن ندارد.- جنسیت، سن، ملیت، استعداد، سواد، معلومات، تفکرات، اعتقادات، تجارب عرفانی، و…
درباره پولس رسول نیز بفرمایید جنایتکار ممکن نیست اصلاح شود؟! شما که نباید رتبه تعیین کنید. کدام بزرگی پولس را رد کرده؟؟!! امامی یا عالم مسلمان یا مسیحی وجود دارد که ادعای شما را ثابت کند؟؟؟
امام صادق علیه السلام:«رسولان الهی در زمان خود و پس از خود مبتلا به شیاطینی بودهاند که آنان را آزرده و مردم را پس از آنان گمراه کردهاند؛ دو شیطانی که نسبت به عیسی علیه السلام چنین کردهاند؛ پولس و مریسا بودهاند».[بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۲۱۲، حدیث ۵]
امام کاظم علیه السلام:«در یکی از بدترین مکانهای جهنم که سَقَر نام دارد، نام پنج تن از اُمم سابق ذکر شده است؛ این پنج تن عبارتند از: قابیل، نمرود، فرعون، یهود و پولس که نصرانیت را با بدعتهای خود به وضعیت کنونی در آورد».[ بحارالانوار، ج ۸ ص ۳۱۰ ]
شبکه مثبت میگه بعضی ها یک لحظه رحمت شامل حالشان شده و به کمال رسیده اند و گویا می خواهد به خودش و طاهری و دیگر حلقوی ها ربط بدهد! من می خواهم ببینم اگر بر فرض چنین چیزی صحت داشته باشد به نظر شما ربطی به طاهری و پیروان او دارد؟؟ آنچه مشهود است این است که طاهری که قطب و مراد شماهاست به کمترین درجه کمال و تعالی نرسیده چون انسان متعالی با لگد به دوربین منتقدان حمله ور نمی شود. بلکه یک انسان معمولی اما سلیم العقل هم این کار را نمی کند چه رسد به متعالی و عارف. طاهری دروغ گفته. لمس نامحرم کرده و خلاصه هزار غلط کرده طاهری و بسیاری از مسترهای او
چرا جواب نمی دهید؟؟؟
طاهری یه آدم بی اطلاع از مبانی قرآن و حدیث و دین و عرفان بوده و ادعاهایی ناموزون و بی مدرک و بی اساس مطرح کرده و عده ای بی اطلاع تر از او ،این حرف ها را پذیرفتند و متاسفانه ضرر و زیان مهلکی هم به آنان وارد شده است چه از حیث مادی و چه از حیث معنوی. امیدواریم خدای متعال حتی لحظه ای ما را به خود وا نگذارد به حق قرآن و محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین
قرآن کریم نیز تصریح فرموده است که تنها اهل تقوا (کسانی که حلال و حرام سرشان میشود) از قرآن کریم نتیجه می گیرند:(… هدی للمتقین)
مثل معلم مجربی که تنها عامل پیشرفت علمی دانش آموزانی خواهد بود که اهل درس خواندن باشند. دانش آموز اگر اهل تمرین و درس و سعی و تلاش نباشد، معلم خوب هم کاری نمی تواند برایش بکند.
طاهری ،عمل را برداشته و ادعا کرده بنشینید در اتصال به طور جبری هدایت می شوید و این غیر منطقی و غیر عملی و دروغ است. ببینید رفتار و گفتار طاهری تا متوجه شوید دوری از شریعت چه کار می کند با انسان.