تفسیرهای الهیاتی و نمادگرایی مذهبی در مناقشه ۲۰۲۵ هند و پاکستان

هندوئیسم

منازعه جاری بین هند و پاکستان در سال ۲۰۲۵ که با اقدامات نظامی شدید و کینه‌توزی‌های تاریخی عمیق همراه بوده، شامل عناصری از نمادگرایی مذهبی و چارچوب‌بندی الهیاتی انتخابی از هر دو منظر هندو و مسلمان شده است، اگرچه میزان و ماهیت این ارجاعات در بین دو جامعه و روایت‌های رسمی‌شان تفاوت چشمگیری دارد. شواهد موجود از تفسیرها، گزارش‌های رسانه‌ای و تحلیل‌های دانشگاهی، تصویری ظریف را نشان می‌دهد که هم الگوهای دیرینه در تاریخ این منطقه را منعکس می‌کند و هم بیان‌های جدید مذهبی-نمادین در گفتمان و نامگذاری عملیات‌های نظامی را به نمایش می‌گذارد.

نمادگرایی و چارچوب‌بندی الهیاتی اسلامی

از منظر پاکستانی‌ها و جامعه مسلمانان گسترده‌تر، منازعه ۲۰۲۵ به‌وضوح در سطح گفتمان دولتی و نامگذاری نظامی، از نمادگرایی الهیاتی بهره برده است. عملیات تلافی‌جویانه نظامی پاکستان با عنوان «عملیات بنیان مرصوص» نامگذاری شد، عبارتی که مستقیماً از آیه شریفه چهارم سوره مبارکه صف در قرآن گرفته شده و در آن رزمندگان در راه خدا به عنوان «دیواری خلال‌ناپذیر» (بُنْیانٌ مَرْصوصٌ‌) تشبیه شده‌اند. این ارجاع به آیه‌ای قرآنی، اقدامی آشکار در چارچوب‌بندی مذهبی-نمادین این کارزار نظامی است که هدف آن برانگیختن حس وحدت، پشتیبانی الهی و مشروعیت اخلاقی برای اقدامات پاکستان در چارچوبی است که این کشور آن را مبارزه‌ای برای حقوق مسلمانان، به‌ویژه در منطقه مورد مناقشه کشمیر، معرفی می‌کند. این نمادگرایی صرفاً الهیاتی نیست، بلکه به‌صورت عمیقی با بنیان پاکستان به‌عنوان میهن مسلمانان گره خورده است؛ دیدگاهی که ریشه در «نظریه دو ملت» دارد و هندوها و مسلمانان را ذاتاً ملت‌هایی متمایز می‌دانست و جدایی هند بریتانیایی را توجیه می‌کرد.

نخبگان نظامی و سیاسی پاکستان همچنان به کشمیر به عنوان «شاهرگ حیاتی» پاکستان اشاره می‌کنند، توصیفی که نخستین بار توسط بنیانگذار این کشور، محمدعلی جناح، بیان شد و بعدها توسط رهبران معاصری مانند ژنرال سید عاصم منیر، فرمانده ارتش، تکرار گردید. این واژگان، اختلاف کشمیر را در قالب‌های وجودی و ملی‌گرایانه مذهبی قرار می‌دهد و بر این باور است که سرنوشت مسلمانان این منطقه به‌صورت جدایی‌ناپذیری با هویت اسلامی پاکستان گره خورده است. افزون بر این، چنین زبانی در میان توده مسلمانان گسترده‌تر طنین‌انداز شده و دوره‌ای برای تأکید مجدد بر تعهدات مذهبی و ایدئولوژیک این ملت در واکنش به سیاست‌های هند در کشمیر بسیج می‌شود.

اگرچه این چارچوب‌بندی بیشتر در گفتمان رسمی نظامی و سخنرانی‌های سیاسی مشهود است، اما شواهد محدودی در منابع بررسی‌شده وجود دارد که نشان‌دهنده تفسیر الهیاتی مفصل یا نظام‌مند از جنگ در موعظه‌ها، فتواها یا بیانیه‌های عمومی توسط رهبران مذهبی سرشناس مسلمان یا علمای دین در سال ۲۰۲۵ باشد. بنابراین، نمادگرایی مذهبی وجود دارد، اما عمدتاً از طریق اشاره‌های قرآنی، اصطلاحات اسلامی در نامگذاری کارزارهای نظامی و تأکیدهای مجدد بر توجیه اسلامی اولیه برای تشکیل پاکستان و مرکزیت درک‌شده کشمیر در مأموریت این کشور است.

نمادگرایی هندو و رویکردهای تفسیری

در سوی هند، اجماع کارشناسان و تحلیل‌های رسانه‌ای نشان می‌دهد که نمادهای دینی به‌طور قابل‌توجهی وارد گفتمان دولتی و ملی‌گرایانه شده‌اند، هرچند که این درگیری به‌ندرت از سوی رهبران دینی هندو به‌طور صریح و با واژگان دینی یا عقیدتی تفسیر می‌شود. نام رمزی که هند برای حمله موشکی بزرگ خود به پاکستان انتخاب کرد، «عملیات سیندور»، یک نماد فرهنگی قدرتمند هندو است: سیندور پودری مقدس به رنگ قرمز است که زنان هندو به‌عنوان نشانه‌ای از ازدواج و طول عمر شوهرانشان استفاده می‌کنند. گفته می‌شود این نام‌گذاری به این دلیل انتخاب شده که بسیاری از قربانیان هندو در حمله اولیه به پهلگام، زوج‌های تازه ازدواج‌کرده بودند و این حمله باعث بیوه شدن زنانشان شد. با بهره‌گیری از این نمادگرایی، دولت هند پاسخ خود را به‌عنوان عملی مشروع برای حفاظت و انتقام در چارچوب تقدس خانواده هندو جلوه داد.

علاوه بر این، رهبران هندی، به‌ویژه کسانی که با حزب حاکم بهاراتیا جاناتا (BJP) در ارتباط هستند، عباراتی مانند «پیروزی برای مادرْ هند» (जय हिंद माता) را به کار برده‌اند؛ عبارتی که از سنت‌های اسطوره‌ای و ملی‌گرایانه هندو ریشه می‌گیرد، جایی که کشور به‌عنوان الهه‌ای مادرگونه تصور می‌شود که پسرانش باید از او دفاع کنند. این ارجاعات تنها نمادهای فرهنگی نیستند، بلکه به ایدئولوژی گسترده‌تر هندوتوا (ملی‌گرایی هندو) متصل‌اند که از سال ۲۰۱۴ در سیاست و زندگی عمومی هند جایگاه برجسته‌ای یافته و می‌کوشد هویت هندو را در مرکز آگاهی ملی و نمادهای عمومی قرار دهد.

با این حال، شواهد نشان می‌دهد که تفسیرهای دینی یا الهیاتی صریح—یعنی ادعای رسمی اینکه جنگ یک وظیفه دینی هندو یا مبارزه‌ای مورد تأیید الهی است—در گفتمان عمومی از سوی نهادها یا رهبران اصلی دینی هندو غالب نبوده است. در عوض، مفسران و دانشگاهیان هندو تمایل دارند این درگیری را در چارچوب ملی‌گرایی‌های رقیب، «دیگری‌سازی» مذهبی، و میراث تقسیم هند و پاکستان تحلیل کنند، نه به‌عنوان جنگی مذهبی به‌خودی‌خود. این درگیری بیشتر به‌عنوان نمودی از تنش‌های دیرینه قومی، کلیشه‌های تقویت‌شونده متقابل، و محاسبات سیاسی دیده می‌شود؛ به‌طوری که هویت دینی بیشتر به‌عنوان پس‌زمینه‌ای برای ایدئولوژی دولتی عمل می‌کند تا توجیهی آشکار و الهیاتی برای جنگ.

نمادگرایی تاریخی و فرهنگی مقایسه‌ای

درگیری هند و پاکستان به طور تاریخی ویژگی‌های مذهبی و نمادین خاصی داشته است، به‌ویژه در نام‌گذاری زرادخانه هسته‌ای پاکستان به عنوان «بمب اسلامی» و پاسخ هسته‌ای هند به عنوان «بمب هندو». این اصطلاحات نشان می‌دهند که چگونه هویت مذهبی در جریان رقابت تسلیحاتی برای نمادسازی مخالفت وجودی و برابری بین دو کشور به کار گرفته شده است. به همین ترتیب، درگیری‌ها و ابتکارات صلح اخیر به طور نمادین آغشته به مفاهیم مذهبی بوده‌اند؛ نمونه‌ای برجسته از این مسئله، کریدور کارتارپور برای زائران سیک است که امکان سفر مذهبی را علیرغم دشمنی‌های دیگر فراهم کرد و میراث روحانی مشترک را در پس‌زمینه درگیری‌ها برجسته ساخت.

تحلیل‌های دانشمندان اجتماعی تأکید می‌کنند که چارچوب‌های نمادین مذهبی به شدت در درک روان‌شناختی-فرهنگی «دشمنی خانوادگی» که درک‌ها در هر دو جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد، گنجانده شده است. مفاهیمی مانند «بتواره» (تقسیم اموال اجدادی) و «شریک‌بازی» (رقابت دایی-پسرخاله) برای توصیف نحوه نگاه هندی‌ها و پاکستانی‌ها به دشمنی متقابل خود به کار می‌روند—نه تنها به‌عنوان یک درگیری سیاسی یا نظامی، بلکه به‌عنوان ادامه‌ای از درگیری‌های فامیلی صمیمی که بار عاطفی و گاهی مذهبی دارند. در این تحلیل، تفاوت مذهبی به‌عنوان نشانه‌ای از تمایز دیده می‌شود، اما انرژی این درگیری از نزدیکی فرهنگی به اندازه تفاوت‌های مذهبی جداگانه نشأت می‌گیرد.

احساسات عمومی معاصر و گفتمان سیاسی

رهبران هندی و پاکستانی هر دو از نمادهای مذهبی و ملی برای مشروعیت‌بخشی به اقدامات خود و تقویت حمایت داخلی در بحران ۲۰۲۵ استفاده کرده‌اند. برای حزب بهاراتیا جاناتا (BJP)، مسئله کشمیر و مقابله با پاکستان بخش مرکزی روایت خود در مورد خودآگاهی هندو و تجدید ملی هستند، هرچند که گفتمان بیشتر به‌عنوان دفاع از ملت در برابر دشمنان داخلی و خارجی بیان می‌شود تا به‌عنوان جنگی الهیاتی. در پاکستان، ارجاعات به آیات قرآنی، نظریه دو ملت و تقدس کشمیر برای مسلمانان همچنان ابزارهای برجسته‌ای برای جلب حمایت جمعی هستند.

محققان و تحلیلگران اشاره کرده‌اند که در حالی که این استنادها قدرتمند هستند، اکثریت شهروندان عادی—هندو و مسلمان—از جنگ خسته شده‌اند و بیشتر نگران ثبات و رفاه روزمره هستند تا جنگ‌های مذهبی. با این حال، روایت‌های مردمی و سیاسی اغلب درک‌ها از یک درگیری وجودی ریشه‌دار در هویت‌های مذهبی متضاد را تقویت می‌کنند، حتی در حالی که مقامات مذهبی و متکلمان عمدتاً از تفسیر جنگ به‌عنوان یک تکلیف دینی از هر دو طرف خودداری می‌کنند.

عدم وجود تفاسیر و بیانیه‌های رسمی الهیاتی

جستجو برای تفسیرهای رسمی الهیاتی—اظهارات از سوی شوراهای علمای بزرگ، آکاهارای هندوها یا رهبران مذهبی ملی که جنگ را در قالب‌های متنی یا عقیدتی توجیه کنند—در سال ۲۰۲۵ مستندات کمی به همراه دارد. این غیاب قابل توجه است: این امر نشان می‌دهد که در حالی که رهبران سیاسی و نظامی از نمادها و روایت‌های مذهبی بهره می‌برند، نهادهای مذهبی تاکنون دکترین‌های جمعی صادر نکرده‌اند که درگیری را به‌عنوان دهرمهـ یُدْههـ (धर्मयुद्ध) (جنگ دینی) در اصطلاح هندو یا جهاد (جنگ مقدس) در اصطلاح اسلامی تعریف کنند. در عوض، مذهب به‌عنوان نشان هویتی و منبع مشروعیت نمادین عمل می‌کند، نه به‌عنوان عدسی اصلی که از طریق آن جنگ توجیه یا پیگیری شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *