«معصومین علیهمالسلام طلایه دار مقابله با جریانات انحرافی»
یکی از مسائل برجسته در شناخت هر جریان، کشفِ انگیزهها و چرایی گرایش به آن است. فِرَق مختلف همواره در طول تاریخ از نقاط ضعف مردم سوء استفاده کرده و به جذب افراد و نیروگیری از میان مسلمانان مشغول بودهاند، در مقابل، پیشوایانِ دینی هیچگاه نسبت به این جریانات و خطرات آنها بیتفاوت نبوده و همیشه رهنمودهایی را به مردم ارائه داده و آنان را از دامهای این فرقههای باطل بر حذر میداشتهاند.
«از پیشینهی کُهن فرقه سازی تا ناآگاهیهای مردمی»
از ماجرای سامری و ترویج گوسالهپرستی بهجای خداپرستی پیش از پیدایش اسلام گرفته تا خطرات مرجئه، صوفیه، خوارج و دیگران در صدر اسلام و بعدها تا به روزگار ما، همهی این جریانات دامهایی بودهاند تا دیانت مردم را به هَدم و نابودی بکشانند و متاع کفر، بیدینی و فرقه سازی هیچگاه بیمشتری نبوده است.
متاع کفر و دین بی مشتری نیست
گروهی آن، گروهی این پسندند[۱]
بیشک «عدم شناخت زمانه» و «ضعفهای معرفتی» بهعنوان دو لغزشگاه مهم هماره در درازای تاریخ، بستر مناسبی را برای سران فِرَق ایجاد کرده تا بساط شیطانی خود را برای اِغوای مردم پهن کنند. بزرگانِ دینی سعی کردهاند به مردم زمان خود، نخست شناخت، بیداری و هشیاری از زمانه و روزگار را و دوم اینکه پر کردن نقاط ضعفِ معرفتیشان را با آموزههای دینی، یادآور شوند.
«تدبیرهای معصومین علیهمالسلام»
نخستین چارهای که پیشوایان دینی علیهمالسلام برای مردم اندیشیده بودند هشدار به آنان در زمینهی شناختِ روزگارشان بوده است. از امام صادق علیهالسلام نقلشده است: «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوَابِس؛ کسی که زمانهاش را میشناسد مورد هجوم شبهات قرار نمیگیرد».[۲]
و نیز گفتار یگانه امیرالمؤمنین عالم اسلام مبنی بر اینکه: «إنَّ مَن عَرَفَ الأیّامَ لم یَغفُلْ عنِ الاستِعداد؛ هر که ایّام را شناخت، از آماده شدن غافل نگشت».[۳]
راهکار دوم ائمه علیهمالسلام به مردم روزگار خویش، توجّه دادن آنان به دین و بهرهمندی از آموزههای وحیانی بوده است. امام على علیهالسلام در گفتاری میفرمایند: «عَلِّموا صِبیانَکُم مِن عِلمنا ما یَنفَعُهُم اللَّهُ بهِ؛ لا تَغلِبُ علَیهم المُرْجِئهُ بِرَأیِها؛ از دانش ما به کودکان خود چیزى بیاموزید که خداوند بهواسطه آن سودشان بخشد، فرقه مرجئه با آراى خود بر آنان چیره نشوند».[۴]
و امام صادق علیهالسلام نیز فرمودهاند: «بادِروا أحداثَکُم بِالحَدیثِ قَبلَ أن تَسبِقَکُم إلَیهِمُ المُرْجِئه؛ نوجوانان خود را، پیش از آنکه فرقه مرجئه به سراغشان روند، حدیث بیاموزید».[۵]
همچنین امام صادق علیهالسلام در پاسخ به پرسش فردی دربارهی ابوهاشم کوفی، پایهگذار تصوّف فرمودند: «انه کان فاسد العقیده جدا. هو الذی ابتدع مذهبا یقال له التصوف و جعله مفرا لعقیدته الخبیثه؛ او جداً مردی فاسد العقیده است که مذهبی به نام تصوف ابداع کرده و آن را فرارگاهی برای عقاید خبیث خویش ساخته است».[۶]
و نیز گفتار امام هادی علیهالسلام که «الصوفیه کُلهم من مخالفینا و طریقتهم مغایره لطریقتنا؛ تمام صوفیان از مخالفان ما هستند و طریقت و خط مشی آنها مغایرت دارد با روش زندگی ما».[۷] و به همین ترتیب روایات بسیار دیگری در این زمینه.
«علل گرایش به فرقهی حلقه»
فرقهی عرفان حلقه که یکی از جریانات نوظهور در این دوران است با دو ادعای درمان و عرفان آموزهها و روشهای خود را به جامعه تسرّی داده است. از آنجایی که مَجال این مقال به علت موجز بودن آن مانعِ پرداختنِ کامل به همهی دلایل گرایش به فرقهی حلقه است، تنها به فهرست برجستهترین عناوینِ چرایی گرایش به فرقهی حلقه اشاره میکنم.
۱- ادعای درمان انواع بیماریها.
۲- ضعف معرفتیِ مبتلایان، نسبت به اسلام و عرفان.
۳- در پی کشف و شهود عرفانی بودن.
۴- فرار از خلأ معنوی ناشی از مدرنیته.
۵- تبلیغات گسترده دشمن، ضد تشیّع و انقلاب اسلامی.
۶- ترویج اِباحه گری بهجای شریعت.
۷- قدرت طلبی، ماجراجوئی، خودنمائی و متفاوت بودن در فرقه.
۸- درآمدهای زود حاصل و تحصیل مال نامشروع.
۹- پایگاهی برای آسیب خوردگان اجتماعی.
۱۰- بهانهی ملیّت گرایی.
۱۱- جذابیت کاذب.
۱۲- ارتباط با نامحرم و مسائل جنسی.
۱۳- ارتباط با جنّیان.
۱۴- شیطان گرائی.
۱۵- ترویج پلورالیسم.
۱۶- به دنبال یک دینِ انسانی و غیر نفسُ الامری بودن.
نویسنده: امین شمشیری
پی نوشت:
[۱] – باباطاهر، دو بیتیها.
[۲] – الکافی؛ ج۱؛ ص ۲۷.
[۳] – میزان الحکمه؛ ج۸؛ ص ۴۸۷.
[۴] – میزان الحکمه؛ ج۱۳؛ ص ۵۰۷.
[۵] – همان؛ ج۱۳؛ ص ۵۰۸.
[۶] – اثنی عشریه؛ ص ۲۲.
[۷] – سفینه البحار؛ ج ۲، ص ۵۸.